فارابی بزرگترین نظریهپرداز موسیقی و تئوری موسیقی
فارابی نظریه پرداز موسیقی
در طول تاریخ بشریت دانشمندان زیادی ظهور کردهاند که هر کدام نه تنها در نوع خود نقطه عطفی در تاریخ اندیشه ایجاد کرده بلکه تغییرات شگرفی را در فضای فکری و اجتماعی جامعه زمان خود به وجود آوردند.
بزرگترین فیلسوف قبل از ابن سینا (قرن سوم هجری) و یکی از نوابغ بشری است که کتاب الموسیقی الکبیر که یکی از بزرگترین منابع تئوری موسیقی است از وی به جا مانده که به زبان عربی است.
این کتاب که از معتبرترین رسالات موسیقی آن زمان است اصل و پایهی تئوری موسیقی حال حاضر را تشکیل میدهد.
فارابی به دلیل نوشتن شرح های ارزشمندی بر آثار ارسطو لقب معلم ثانی را از آن خود کرده است.
وی اولین کسی است که در دوره اسلامی کتابی در فن موسیقی نوشته و در آن از قوانین صوت و نسبیتهای ریاضی، صحبت به میان آورده است.
فارابی در کتاب “الموسیقی الکبیر” اصول اولیه موسیقی را بر اساس مبانی علمی تدوین کرده است.
این قواعد تا آن جا سنجیده و منسجم است که بعد از او هم آنها که در این فن کتاب نوشتهاند، نوشتههای او را به عنوان اصل مسلم قبول کرده و تنها دنباله افکار او را گرفته و تعقیب کردهاند.
کتاب الموسیقی الکبیر
از نظر محققان موسیقی رساله “الموسیقی الکبیر” مهمترین اثر و غنیترین رفرنسی است که درباره ی موسیقی تدوین شده است.
ابونصر فارابی در الموسیقی الکبیر که در دو جلد نوشته است (جلد دوم در دست نیست) کاملاً علمی و عملی به موسیقی و قواعد فیزیکی ناظر بر آن و قوانین ضرب و نسبیتهای ریاضی اصوات میپردازد.
باید گفت الموسیقی الکبیر نقدی است بر دانش موسیقی گذشتگان.
فارابی در کتابش اشتباهات و مجهولات آن را حل کرده و به کاستی های موجود میپردازد.
همچنین در کتاب از دینامیک و شدت وحدت اصوات صحبت کرده و برای آنها علائم موسیقایی در نظر میگیرد.
نخستین بار فارابی توافق صداها (هارمونی) را در موسیقی وارد ساخت و پس از او ابنسینا آن را مورد بحث قرار داد و کتاب “الموسیقی الکبیر” فارابی در دیگر دوره ها به رفرنسی برای تحقیقات علمی برای صاحبان فن موسیقی تبدیل شد.
همچنین در این اثر جنبههای گوناگون موسیقی مانند مقامات را تعیین میکند.
فارابی در علوم مختلفی چون جامعه شناسی، ریاضیات، منظق، موسیقی و … تبحر داشت و صاحب نظر بود.
استاد نظریه و تئوری موسیقی
او استاد نظریه موسیقی بود و کتابش در غرب با نام کتاب موسیقی عرب شناخته میشود.
تاثیر فارابی به قدری زیاد است که باید گفت او و اندیشههای او توانست زمینه را برای شکوفایی تمدن اسلام فراهم سازد.
فارابی در زمانه بسیار مهم تاریخی تولد یافت و توانست تاثیر بسزایی را در تفکرات اندیشمندان بعد از خود به جا بگذارد.
کتاب الموسیقی الکبیر رسالهای مهم است که توسط شناخته شدهترین فیلسوفان جهان با نام الفارابیوس به اروپاییان شناسانده شده که از معتبرترین رسالات موسیقی در زمان خود است.
نکته ی بسیار مهم در این رساله اینجاست که در آن راجع به تئوری موسیقی بحث به میان آمده است و امروزه برای کلیات تئوری موسیقی از آن استفاده میکنند.
در بعضی منابع آمده است که فارابی عودنواز ماهری بود و در آواز خوانی تبحر داشت.
از وی داستان های زیادی در باب موسیقی نقل شده که درستی آنها مسلم نیست.
برای مثال نقل است، برای اینکه به دست ماموران سلطنتی نیفتد شتری کرایه کرد و زنگ های گردن شتر را طوری بست که شتر از شندین آهنگ زنگ ها به وجد آمده و یکسره صدها کیلومتر راه پیموده است.
یا گفته اند در مجلس صاحب بن عباد طوری ساز زد که اول همه خندیدند بعد گریستند و در آخر سر از هوش رفتند.
فارابی در موسیقی نظری هم صاحب رای بود و درباره پرده های عود و گام تنبور خراسانی تحقیقات با ارزشی انجام داده است.
این کتاب همچنین مبانی فلسفی موسیقی، ویژگیهای جهانی و همچنین تاثیر آن بر روی روح را تشریح میکند.
فارابی بزرگترین نظریهپرداز موسیقی و تئوری موسیقی
در موسیقی کبیر به چه نکاتی اشاره شده
کتاب موسیقی کبیر در اصل دو جلد نوشته شده که از جلد دوم آن هیچ اثری باقی نیست.
در جلد اول کتاب در بخش اول، مدخل صناعت موسیقی در دو مقاله گفته شده است که مقاله اول درتعریف لحن موسیقی، تواناییها و ساخت الحان و چگونگی پیدایش موسیقی است.
مقاله دوم نیز به تعریف بعدیا فاصله موسیقی پرداخته و آهنگهایی طبیعی برای انسان شمرده و نغمات طبیعی در عود را معرفی میکند.
جزء دوم کتاب درباره ساخت و ساختار موسیقی در سه فن آورده شده است.
در مقالهٔ دوم به فواصل میان نغمات از نظر ارتفاع صوت اشاره میکند. پس ازآن فارابی از کمانچه و رباب امروزی سخن گفته و در نهایت نیز به سازهای خانواده ی چنگ میپردازد.
در مقالهٔ سوم از فن سوم کتاب موسیقی کبیر، درباره لحن بحث شده و آن را از جهت موسیقی سازی یعنی نغمات بدون حروف و از نظر موسیقی آوازی یعنی نغمات همراه حروف مورد بررسی قرار میدهد.
فارابی در روستایی از توابع خراسان قدیم (قزاقستان کهن) و افغانستان کنونی که نزدیک فاراب بود به دنیا آمد و به همین علت ملقب به فارابی شد.
او در سالهای آخر عمر خود در شهر بغداد زندگی کرد و در سال 338 هجری قمری در سن هشتاد سالگی در دمشق چشم از جهان فروبست.