تعریف دقیق مفهوم ریتم خوانی در موسیقی: تسلسل سازمانیافتهی اصوات یا کششهای یکسان یا مختلف را ریتم مینامند.
بخش مهمی از سلفژ به مقولهی ریتم خوانی اختصاص دارد. همانطور که از نامش پیداست، باید ریتم را خوانش کنیم.
در سلفژ نیز هدف همین است. که توانایی خواندن آنچه مشاهده میکنیم را کسب کنیم.
توجه کنیم که در نتنویسی همان علامتی که برای مشخص کردن زیرایی نغمه بهکار میرود، دیرند آن را نیز مشخص میکند. بنابراین در اولین مرحله، برای ریتم خوانی، باید از نام و زیرایی نت ها صرف نظر کنیم تا بتوانیم تمرکز کامل خود را در بخش ریتم معطوف کنیم.
اما توجه کنیم که این توانایی باید در بخش های دیگر سلفژ تکمیل شده و به شکل کاربردی مورد استفاده قرار بگیرد.
سلفژ را به دو قسمت تقسیم میکنند : 1.کانتاتی 2.پارلاتی
در بخش کانتاتی علاوه بر توجه به زیرایی نغمه، به ریتم آن نیز باید توجه کرد و در حقیقت سلفژ کامل مربوط به بخش کانتاتی میباشد.
اما در بخش پارلاتی صرفاً به دیرند یا کشش و اسم نت توجه میشود.
بنابراین در مرحله ی بعدی، برای تقویت ریتم خوانی، باید به حوزه ی پارلاتی توجه ویژه شود تا علاوه بر ریتم، توانایی خوانش نام نت ها بدون در نظر گرفتن فرکانس صوتی آنها، اجرا شود.
حوزهی دیگر مبحث تربیت شنوایی است که تقریبا کاری برعکس سلفژ انجام میدهد. یعنی آنچه میشنویم را دیکته کنیم. در این بخش نیز دیکتهی ریتم و دیکتهی صدا را خواهیم داشت.
یعنی در مرحلهی سوم، باید سعی کنیم ریتم آنچه که میشنویم را ، بدون در نظر گرفتن ویژگی های دیگر نت ، دیکته کنیم. این روند، به شکلی فزاینده به تقویت ریتم خوانی ما کمک میکند.
اگر علاقهمند به یادگیری کامل ریتم خوانی هستید و دوست دارید بتوانید نت هر آهنگی که میشنوید را بنویسید، پیشنهاد میکنم در دوره آموزش دیکته موسیقی میفادو با تدریس دکتر فریبرز حمیدی حتما شرکت کنید، آموزش دیکته موسیقی به روش نوین که توسط استاد فریبرز حمیدی ابداع شده است، اولین و کاملترین و جامعترین متد آموزش دیکته در ایران میباشد. در این پکیج تلاش کردیم به سادهترین شکل مفاهیم آموزش داده شود تا برای افراد مبتدی تا حرفهای مناسب و کاربردی باشد.
مفهوم ضرب در ریتم خوانی:
ضرب، با مفهوم متر در هم تنیدهاند و بدون هم معنا پیدا نمیکنند. صوتهای یک آهنگ ساده معمولاً به صورتهای تأکیددار و بیتأکید تقسیم میشوند و غالباً دارای دورههای منظم هستند. برای درک مطلب، میشود از مثال “تیک تاک” ساعت استفاده کرد.
این تسلسل منظم تیک و تاک، مترهای دوضربی را تشکیل میدهند. بنابراین تیک و تاک هر کدام ضربهای متریک ما محسوب هستند که میتوانند تأکیددار یا بی تأکید باشند. (در اینجا تیک قوی و تاک ضعیف محسوب میشود.)
ضرب های متریک، به شکلی دائم در طول قطعه مانند تیک و تاک ساعت تکرار میشوند و هیچ ریتمی نمیتواند این روند را متوقف کند. در حقیقت ریتم، تابع متر است و روی استحکامات آن رژه میرود. بنابراین ضرب، پر اهمیت ترین مفهومی است که باید به شکلی عمیق درک شود تا بهرهوری ریتم خوانی در موسیقی را افزایش دهد.
مفهوم میزان در ریتم خوانی:
نشانهای که این ضرب های متریک را ، که به شکل منظم تکرار میشوند، سامان میدهد، میزان نما نام دارد.
در میزان نماهای ساده، عدد بالایی نمایانگر تعداد ضربهای متریک است و عدد پایینی نمایانگر اینکه هر ضرب متر در این میزان نما با چه کششی بیان شده است. (واحد ضرب را مشخص میکند)
میزان نتیجتاً معرف ادغام متر (یعنی نسبت معین ضربهای متریک) و ریتم (یعنی تسلسل کششها) است. ریتم و متر جداجدا فقط به عنوان مفاهیمی انتزاعی امکان پذیرند اما در موسیقی همیشه به طور همزمان وجود دارند. یک مثال : اگر قطعه ای دارای میزان نمای 2/4 و در اینجا یک پالس متریک دو ضربی در ذهن خود ایجاد کنیم که به هیچ وجه نباید متوقف شود.
حال میتوانیم سعی کنیم هر ریتمی را روی این پالس متریک دوضربی که تصور کردیم، پیاده کنیم. میتوانیم از الگوهای ریتمیک میزاننماهای ساده استفاده کنیم. مانند دو تاچنگ ، چنگ و دو تا دولاچنگ و …
توجه کنیم تمام مفاهیم یاد شده باید با هم درنظر گرفته شوند تا خطای ریتمیک-متریک برای ما ایجاد نشود.
راهکار برای رشد در ریتم خوانی:
همانطور که اشاره کردیم، باید با تمرکز کامل، تلفیق ریتمها و متر های متفاوت را تمرین کنیم.
در اینجا به مسئله ای کاربردی اشاره میکنم:
اگر اهل ریاضیات باشید، میدانید که نسبت کشش ها را باید با تقسیم هر بخش به کوچک ترین واحد شمارشی ممکن حساب و خوانش کرد. خب این روند کاملاً درست است، اما مشکل آنجاست که در حالت های پیچیده تر، ذهن قادر نیست این همه محاسبات انجام دهد.
پس چه باید بکنیم؟
باید از الگوها کمک بگیریم.
حفظ کردن و تمرین کردن الگوهای معمول، با توجه به شکل منظم یادگیری آنها، بدون شک میتواند کلید ما برای تسلط کامل بر مقوله ریتم خوانی در موسیقی باشد. بنابراین همواره باید این دو را درنظر داشته باشیم و بدون محاسبه یا بدون الگوها، هیچ تسلط و تقویتی رخ نخواهد داد.
اهمیت ریتم:
در حالت کلی، نت نشان دهنده زیرایی و کشش صدا است. بنابراین نصف کار در ریتم است.
ریتم و موسیقی مفاهیم جداناشدنی هستند و بدون هم معنایی حاصل نمیکنند.
اگر میخواهید موسیقیدانی موفق شوید، بدانید که کلید موفقیت شما در درک مفهوم ریتم است و برعکس. اگر ریتم را به خوبی درک نکرده باشید، هیچگاه پیشرفتی که انتظار دارید را حاصل نمیکنید.
ریتم در جای جای زندگی ما جاری است. قلب ما که به شکلی منظم پمپاژ میشود مهم ترین و مشخص ترین مثال برای درک اهمیت موضوع است.
پس به ریتم توجه کنیم !
تئوری ریتم:
تمام مطالبی که برای شما شرح داده شد، جنبه های متفاوت ریتم بود. ریتم خوانی در موسیقی مفهومی است که به شکلی عملی قابل اکتساب است.
تئوریزه کردن این مفهوم در قالب ارائه ی الگوهای کاربردی و دستورات کاربردی خلاصه میشود.
برای تعاریف اولیه، میشود از جدول نسبت کشش ها استفاده کرد تا رابطهی کشش ها با یکدیگر یادگرفته شود.
در مرحله بعد باید از چیدن این کشش ها کنار یکدیگر استفاده کرد تا به شکلی عملی نسبت ها درک شوند.
جمع بندی:
برای فراگیری مفهوم ریتم و ریتم خوانی در موسیقی، راهی جز تمرین متمرکز و هدف دار وجود ندارد. باید بدانیم دقیقا چه کاری انجام میدهیم تا بتوانیم رشد ملموسی داشته باشیم.
توجه نکردن به این مبحث، میتواند مانع پیشرفت سریعتر و عمیق تر میشود و حس درجازدگی و پوچی در ما ایجاد میکند.
امیدواریم این مقاله برای شما مفید واقع شود.