BLACK FRIDAY

black-friday

تخفیف 50%

اصطلاحات موسیقی

اصطلاحات موسیقی

در این مقاله سعی داریم تا تعریف برخی از اصطلاحات موسیقی را از رفرنس های معتبر تهیه و از جنبه‌های مختلف تئوریک، آهنگسازی، تاریخی و … بررسی و به شما ارائه کنیم، همچنین برای آشنایی کامل با اصطلاحات موسیقی می‌توانید از دوره آموزش تئوری موسیقی جامع با تدریس دکتر فریبرز حمیدی در سایت می‌فادو استفاده فرمائید.

نت پدال:

در اصطلاح هارمونی، نتی است که با وجود تغییر‌هایی که در هارمونی روی می‌دهد، همواره در یکی از صدا‌ها به جا می‌ماند یا تکرار می‌شود.

این نت معمولأ تونیک یا نمایان است. پدال باعث کندی و ایستایی ریتم هارمونیک می‌گردد و بیشتر در صدای باس به کار می‌رود.

نت التره:

بالا بردن یا پایین آوردن درجات را آلتراسیون یا تغییر می‌نامند. علائمی که سمت چپ نت قرار دارند و به بالابردن یا پایین آوردن درجه ی اصلی (درجه ی اصلی‌ای که این نت با آن مطابقت دارد ، 7 درجه ی اصلی : دو ر می فا سل لا سی) اشاره می‌کنند علائم آلتراسیون نام دارند.

ارپژ:

اجرای سریع صداهای آکورد پی در پی از پایین به بالا را آرپژ می‌نامند. آرپژ در موسیقی قدیمی غالباً به حساب کشش اصلی آکورد اجرا می‌شود. آرپژ با یک خط عمودی موج دار در سمت چپ نت‌های هر آکورد علامت گذاری می‌شود.

علاوه براین ، می‌توان اجرای مربوط را با قید arpeggiato و بدون خط موج‌دار هم علامت‌گذاری کرد. برای پایان‌دادن به این گونه اجرا باید تذکر non arpeggiato را قرار داد.

سولیست:

تکنواز یا تک‌خوان قطعات سولو را سولیست می‌نامند.

سلو:

قسمتی از موسیقی است که توسط سولیست اجرا می‌شود و می‌تواند توسط گروه همراهی شود یا به صورت تنها اجرا گردد. فرم کنسرتو معمولأ به این شکل اجرا می‌شود (تکنواز و همراهی ارکستر).

ویرتئوز:

نوازنده‌‌ای نابغه که به قدرت تکنیکال خاصی در نوازندگی ساز مشخصی دست پیدا کرده است.

اپوس:

واژه‌ای لاتینی به معنای “اثر” یا “کار”؛ اثر یا مجموعه‌ای از آثار که ژانر مشابهی داشته و در یک مجموعه در کنار یکدیگر منتشر شده باشند.

موومان:

یگان موسیقایی کامل و مستقلی که می‌توان جداگانه یا در کنار موومان های دیگر اجرایش کرد. بسیاری از گونه های موسیقایی (مانند سمفونی) از پیوند چند موومان شکل میگیرند.

آکورد:

آکورد یکی از اصطلاحات موسیقی پرکاربرد است که به اجرای هم‌زمان چند صدا می‌گویند.

به معنای دقیق‌تر، تلفیق هم‌زمان سه صدا یا تعداد بیشتری از اصوات که به فاصله ی سوم روی هم قرار گرفته‌اند را آکورد می‌گویند.

آکورد‌هایی نیز وجود دارند که طبق اصول دیگری ساخته شده‌اند ؛ به طور مثال در موسیقی برخی مناطق آکوردهایی دیده می‌شوند که از فواصل چهارم تشکیل شده‌اند.

آکوردی که از سه صدا با فاصله ی سوم روی هم تشکیل شده است را تریاد می‌نامند.

در گام، هر آکورد نقش مشخصی دارد که ملودی بر اساس نقش آکورد در گام شکل می‌گیرد و کاربرد فوق‌العاده ای در ملودی سازی و تزیین آن دارد.

ارکستر:

آنسامبل یا گروهی که هسته‌ی اصلی‌اش از سازهای زهی یا آرشه‌ای تشکیل می‌شود، به این شرط که در هر یک از بخش ها بیش از یک نوازنده حضور داشته باشد.

هر ارکستری دارای رهبری است که وظیفه‌‌‌ی اصلی آن حفظ تمپو و هماهنگی ارکستر می‌باشد.

یک ارکستر سمفونیک از بخش‌هایی نظیر بادی چوبی ها، بادی برنجی ها، کوبه ای ها، زهی ها و ساز‌های کلیدی تشکیل می‌شود که هر کدام جایگاه مکانی مشخصی در ارکستر دارند.

ارکستر مجلسی:

یک ارکستر کوچک متشکل از حدود 25 نوازنده که برای اجرای معتبر موسیقی باروک و کلاسیک اولیه و همچنین موسیقی مدرن که به طور خاص برای یک ارکستر کوچک نوشته شده است استفاده می شود.

آکاپلا:

در ایتالیایی به معنای “به سبک نمازخانه‌ای (مراسم مذهبی کلیسایی)” است و به آواز خوانی کرال بدون همراهی ساز اشاره دارد.

آکسان:

آکسان یا اکسنت یکی از علائم تأکید محسوب می‌شود. تفکیک یا جدا کردن یک صدا به وسیله‌ی شدت بیشتر (یا کشش بیشتر) در مقایسه با صدا‌های پیرامون را تأکید می‌نامند.

تأکید به وسیله‌‌ شدت بیشتر را اکسنت می‌گویند.

بمل:

یکی از علائم آتراسیون بمل است که اگر سمت چپ نتی قرار بگیرد به معنی نیم‌پرده پایین آوردن آن نت است.

اکتاو:

فاصله از یک درجه (به بالا یا پایین) تا هشتمین درجه‌ی همان نام را اکتاو می‌نامند.

اتود (e tude):

واژه ای فرانسوی به معنای “تمرین” یا “طرح مقدماتی”؛ قطعه ای سازی که برای تقویت مهارت‌های اجرایی نوشته می‌شود. در برخی از اتود های سده‌ی نوزدهم، جزئیات هنری برجسته ای یافت می‌شود، چنان که این آثار در برنامه‌هایی به نام “کنسر اتود” اجرا می‌شده‌اند.

اورتور (Overture):

در معنای کلی، مقدمه‌ی قطعات موسیقی را اورتور می‌گویند.

واژه‌ای فرانسوی به معنای “سرآغاز” یا “گشایش”؛ 1. قطعه‌ای ارکستری که در سرآغاز اپرا ها یا آثار بلند دیگر اجرا می‌شود.2. اثر ارکستری مستقلی که به سبکی برگرفته از سرود‌ها نوشته شده باشد.

در موسیقی ایرانی، پیش‌درآمد نوعی اورتور محسوب می‌شود و در ابتدای آنسامبل های ایرانی پیش در‌آمدی می‌نوازند تا ذهن برای شنیدن باقی قطعات آماده شود.

اورتور می‌تواند خود قطعه‌ی مستقلی محسوب شود و در مبحث فرم قابل بررسی است.

باس:

صدا‌های موسیقایی انسان به قسمت‌هایی تقسیم می‌شود که هر یک دارای گستره‌ای و کلیدی مخصوص به خود آن است. باس، صدای بم یا کلفت مردان است که با کلید فای خط جهارم نت‌نگاری میشود.

بافت موسیقایی:

ترکیبی که عناصر یک قطعه یا فرازی از قطعه شکل می‌دهند، مثل تعداد و رابطه‌ی خط‌های مستقل ( همانند خط‌های یک منوفونی، هتروفونی، پلی‌فونی، یا هموفونی) گروه ها (همچون موسیقی‌های پلی کرال)، یا رویداد‌های موسیقایی (نظیر سونوریته‌های غلیظ یا رقیق).

پارتیتور (score):

نت نویسی خط‌های مختلف به شکلی که این خط‌ها به صورت عمودی نوشته شوند و وضعیتشان نسبت به یکدیگر مشخص گردد.

پاساژ:

به اجرای پیوسته‌ نت‌های پی در پی یا به عبارتی تمام نت‌هایی که بین دو جمله ی موسیقایی (یا بین دو نت اصلی هارمونی) قرار گرفته‌اند پاساژ می‌گویند.

ترمولو:

اگر تکرار صدا یا آکورد (مستقل از تمپو) حالت لرزش خیلی سریع بوجود آورد، دراین صورت tremolo  یا tremolando  نامیده می‌شود.

تناوب سریع دو صدا یا آکورد را هم tremolo یا tremolando می‌نامند.

برای تعیین تکرار منظم یک صدا یا آکورد، خطوط کوچک مایل به‌کار گرفته می‌شوند. تعداد این خطوط معادل کشش‌هایی است که تکرار صدا باید در آن‌ها صورت گیرد. (گاهی تعداد نت های قابل اجرا از فرمول 2 به توان n محاسبه میشود ، n = تعداد خط روی نت) خطوط کوچک مایل، به نت گرد، در بالا یا پایین آن، و به کشش های کوچک تر در غرض دسته‌ی نت اضافه می‌شوند. طول کلی تکرار با کشش نت عادی مشخص می‌شود.

تریل یا غلت:

تناوب منظم و سریع صدای اصلی و صدای کمکی بالایی را تری یا trill می‌نامند. تری با این علائم tr و tr…. مشخص می‌شود.

طول اجرای نتی که این علائم روی آن قرار می‌گیرند، به اندازه‌ی کشش همان نت ادامه می‌یابد.

بالای علامت تری ممکن است نشانه‌ی آلتراسیون قرار داشته باشد که به صدای کمکی بالایی مربوط می‌شود و برای تمام طول تری معتبر است.

نحوه‌ی شروع و پایان تریل اهمیت دارد.

در حال حاضر، تری معمولاً با صدای اصلی آغاز می‌شود. در قدیم اغلب تری را با صدای کمکی بالایی یا حتی پایینی آغاز می‌کردند.

در انتهای تری بیشتر مواقع صدای کمکی پایینی و بار دیگر صدای اصلی آورده می‌شود.

تم یا سوژه:

تم (theme)، موضوع یا سوژه ای از یک قطعه یا بخش، یا تقسیم بندی های دیگر است.

تم ایده‌ای موسیقایی است که گسترش می‌یابد و مانند ویروس سرتاسر قطعه پخش می‌شود.

سوژه (Subject)، تمی است که در ریچرکاره‌ها،  فوگ ها، یا هر اثر تقلیدی دیگر به جای ملودی اصلی به کار رفته است.

تمپو:

سرعت حرکت، یا به طور دقیق‌تر، سرعت ضربان‌ داشتن ضرب‌های متریک را تمپو می‌نامند.

تنور:

صدا‌های موسیقایی انسان به قسمت‌هایی تقسیم می‌شود که هر یک دارای گستره‌ای و کلیدی مخصوص به خود آن است. تنور، صدای زیر یا نازک مردان است که با کلید دوی خط چهارم یا کلید فای خط جهارم نت‌نگاری میشود.

خط اتحاد:

خطی منحنی که نت‌های همسایه‌ی یکسان را به هم وصل می‌کند. با وصل این نت‌ها، کشش بزرگتری بوجود می‌آید که معادل مجموع نت‌های به هم وصل‌‌شده است.

سکوت ها با خط اتحاد به هم وصل نمی‌شوند.

خط اتصال:

اگر خط منحنی شامل گروهی از نت‌ها (دو یا چند نت مختلف) باشد و بالا یا پایین این گروه نوشته شده باشد، در این صورت خط منحنی به معنای اجرای پیوسته (متصل) موسوم به لگاتو (Legato) است. در اجرای لگاتو هر صدا طوری اجرا می‌شود که میان آن و صدای بعدی وقفه ای بوجود نیاید.

دانگ یا تتراکورد (Tetrachord):

اگر هر گام را به دو قسمت مساوی تقسیم کنیم، به هر قسمت آن یک دانگ می‌گویند.

دانگ متشکل از چهارنت است و از کنار هم قرار گرفتن دانگ های متفاوت، گام های متفاوتی نیز شکل میگیرد.

ریشه ها و معانی این مفهوم به شکل زیر است:

از زبان یونانی گرفته شده است، به معنای “چهار سیم”

  1. در نظریه ی موسیقی یونان باستان و قرون وسطا، به گامی می‌گفتند که از چهار نت تشکیل شده باشد، به شرطی که این چهار نت یک چهارم درست را شکل دهند.
  2. در نظریه‌ی موسیقی مدرن، مجموعه‌ای متشکل از چهار درجه‌ی صوتی یا رده‌ی صوتی را تتراکورد می‌نامند.
  3. در نظریه‌ی دوازده نتی، چهار نت اول، چهار نت میانی، یا چهار نت آخر ردیف را گویند.

دیز:

یکی از علائم آتراسیون بمل است که اگر سمت چپ نتی قرار بگیرد به معنی نیم‌پرده بالا بردن آن نت است.

رپرتوار:

فهرست یا مجموعه ای از قطعات است که شخص یا گروهی برای اجرا آماده می‌کنند.

رکوئیم یا مس رکوئیم:

از واژه ی لاتینی missa به معنای “مرخص شدید” یا “می‌توانید بروید” گرفته شده؛ 1. مهمترین مراسم عبادی کلیسای روم 2. قطعه ای موسیقایی که با متن‌های معمول مراسم مذهبی کلیسایی -عمومأ کریه، گلوریا، کردو، سانکتوس و آگنوس دئی- همراه می‌شود.

ریتم:

تسلسل سازمان‌یافته‌ی اصوات با کشش‌های یکسان یا مختلف را ریتم می‌نامند.

سازبندی:

سازبندی یا ارکستراسیون به علم چیدمان ساز های ارکستر گفته می‌شود. آنچه در ارکستراسیون اهمیت دارد، شناخت قابلیت ساز‌های متفاوت است تا بتوان ملودی موجود را به بهترین شکل تنظیم کرد.

سمفونی:

اثری بزرگ و معمولأ چهار موومانی برای ارکستر.

سنکوپ:

صدایی که روی ضرب ضعیف آغاز و روی ضرب قوی‌تر بعد از خودش نگه داشته شده است سنکپ نامیده می‌شود.

سوپرانو:

صدا‌های موسیقایی انسان به قسمت‌هایی تقسیم می‌شود که هر یک دارای گستره‌ای و کلیدی مخصوص به خود آن است. سپرانو ، صدای زیر یا نازک کودکان و زنان است که با کلید دوی خط اول یا کلید سل نت‌نگاری میشود.

سونات:

واژه ای ایتالیایی به معنای “به صدا درآمده”، یا “نواختنی”؛ 1. قطعه‌ای که برای اجرای یک یا چند ساز نوشتته شده باشد. 2. در دوران باروک، قطعه‌ای سازی که بخش ها یا موومان‌های متضاد داشت، با این نام شناخته می‌شد. 3. ژانری چند موومانی برای یک یا دو ساز تک‌نواز.

سوئیت:

مجموعه‌ای از قطعه هایی که در قالب یک کار بزرگ‌تر گردآوری شده باشند. در دوران باروک، این عبارت معمولأ در وصف مجموعه‌ای از رقص‌های سبک دار بیان می‌شد.

فرم:

شکل یا ساختار قطعه یا موومانی از یک اثر موسیقایی.

فوگ:

از واژه‌ی ایتالیایی “Fuga” به معنای “پرواز”؛ قطعه یا بخشی از قطعه که بافتی تقلیدی و یک سوژه داشته باشد و با تقریر یا بیان پی در پی این سوژه آغاز شود.

کانن:

واژه‌ی لاتینی به معنای “قانون” یا “اصل”؛ 1. قوانین اجرای موسیقی، و مشخصاً، قوانین ناظر بر استخراج بیش از یک خط آوازی از یک خط موسیقی نت‌نویسی شده، همانند وقتی که چندین خط آوازی ملودی مشابهی سر می‌دهند، در بزنگاه های معین وارد می‌شوند یا با تنداهای متفاوت، هم‌زمان میخوانند. 2. قطعه ای که در آن صداها به صورت پی در پی و مطابق با فاصله‌های آوایی و زمانی معین وارد می‌شوند و همه‌شان یک ملودی واحد را اجرا می‌کنند.

کنترپوان (counterpoint):

آمیزش دو یا چند خط ملودی هم‌زمان مطابق با مجموعه‌‌‌ای از قوانین. از نظر لغوی به معنای نقطه در برابر نقطه است

کسر میزان:

میزان نما یا کسر‌میزان، از دو عدد روی هم تشکیل می‌شود که در ابتدای قطعات پس از علائم سرکلید قرار میگیرد.

عدد زیرین نوع کشش، و عدد بالا معادل تعداد آن کشش را در هر میزان به ما نمایش می‌دهد.

برای تعیین نوع کشش، به عدد زیرین توجه می‌کنیم؛ این عدد در حقیقت نسبت کسری آن به کشش گرد را به ما نشان می‌دهد. اگرعدد 4 باشد، کشش ما ¼ گرد خواهد بود یعنی سیاه.

به طور مثال 4/4 میزانی است که در آن معادل 4 کشش سیاه در هر میزان، نت خواهیم داشت؛ چه دقیقا 4 سیاه باشد، چه 2 سفید باشد یا هرآن‌ چیزی باشد که این معادله را پر کند.

در معنایی عمیق تر و صحیح تر، برای تعیین ضرب‌های متر با کشش معین (سیاه، سفید و …) از دو عدد شبیه به کسر(بدون خط) استفاده می‌کنند که به آن میزان‌نما یا کسر میزان می‌گویند.

گام:

استقرار اصوات مد به ترتیب ارتفاع از تنیک تا تنیک را گام می‌نامند. گام ممکن است بالارونده یا پایین‌رونده باشد.

تفاوت گام و ردیف صدایی در این است که گام تا اندازه‌ای قاعده مد را نشان می‌دهد، در حالی که ردیف صدایی فقط به منزله‌ی ماتریالی برای ساختن مد‌ها است.

 محدوده صوتی:

وسعت کلی ردیف صدایی از پایین‌ترین صدا تا بالاترین صدای آن را وسعت صوتی یا دیاپازون موسیقایی می‌نامند. هر ساز یا صدای انسان از محدوده ی صوتی  معینی برخوردار است که آن را دیاچازون صدای انسان یا ساز می‌نامند.

میزان:

مفهوم میزان با مفهوم ضرب های قوی و ضعیف گره خورده است و برای نظم دادن به این تأکیدات بوجود آمده است.

میزان عبارت است از یک یا چند دوره (cycle) از الگو های ریتمیک (Rhythmic) که به طور طبیعی با یک ضرب دارای تأکید شروع می‌شود.

میزان ها به وسیله ی خط میزان که خطی قائم و عمود بر خطوط حامل است، از یکدیگر جدا می‌شوند.

بنابراین، به فاصله‌ی بین دو خط میزان، میزان می‌گویند.

نت:

نت، علامتی است بیضی شکل (تو‌خالی یا توپر) که روی خطوط حامل قرار گرفته و صدا را علامت‌گذاری می‌کند.

اصطلاحاناً note(نت) ، Tone(صدا) را نگارش میکند.

نت شاهد:

نغمه ای که اصطلاحاً به آن شهادت داده می‌شود و نقش اصلی را در گوشه‌های موسیقی دستگاهی ایرانی به عهده دارد.

نت شاهد مرکز گردش نغمات است و بیشتر از دیگر نغمات مورد تأکید قرار می‌گیرد.

غالبأ به صورت یک ‌‌‌نغمه‌ای است که می‌توان از اصطلاح “مرکز شاهد” برای آن استفاده کرد.

گاهی می‌شود از اصطلاح “محور شاهد” برای حالت محور چند نغمه ای (معمولأ دو قطب اصلی) استفاده کرد.

نت ایست:

نغمه ای است که عبارات یا جملات روی آن می‌ایستند.

نت متغیر:

نغمه ای است که در جملات موسیقایی، به دو شکل ظاهر می‌شود. (چیزی شبیه نت آلتره در موسیقی غربی)

به طور مثال نغمه ی شاهد در آواز دشتی به دو صورت توأم با تغییر ریزپرده‌ای در جملات ظاهر می‌شود. (در کوک شور سل، شاهد دشتی نت ر است و به صورت ر کرن و ر بکار استفاده می‌شود)

نوانس:

رعایت کردن حالت های اجرایی نوازندگی را نوانس می‌گویند. نوانس می‌تواند رعایت داینامیکی در حین اجرا باشد. علائمی که برای نوانس بکار گرفته می‌شود ، علائم مربوط به شدت (Intensity) است (مانند پیانو p  و فورته f )

موتیف:

ایده‌ی کوتاه ریتمیک یا ملودیکی که در قالبی ثابت یا دگرگون‌شده تکرار می‌شود.

واریاسیون:

فرآیند بازنویسی ملودی، ترانه، تم، یا هر ایده‌ی موسیقایی دیگر؛ یا فرمی که از چنین فرآیندی حاصل شود.

اتنوموزیکولوژی:

به بررسی علمی موسیقی اقوام و ملل اتنوموزیکولوژی میگویند. مرزهای اتنوموزیکولوژی و موزیکولوژی تا حد زیادی به یکدیگر نزدیک هستند. موزیکولوژی در حقیقت علم بررسی موسیقی غربی است و اتنوموزیکولوژی واژه‌ای است که عمدتاً برای موسیقی غیرغربی استفاده می‌شود.

موزیک فولکلور:

  1. موسیقی‌ای بی نام و نشان که در یک منطقه‌ی جغرافیایی یا زیست‌بومی مشهور است و به صورت شفاهی و سینه به سینه زنده می‌ماند.
  2. در دهه‌های پس از جنگ جهانی دوم، گونه‌ای از موسیقی عامه‌پسند باب شد که از موسیقی و سنت های عامیانه ریشه می‌گرفت. در این گونه از موسیقی‌ها هم ترانه‌های اصیل عامیانه یافت می‌شد و هم ترانه‌های عامه‌پسند.

موسیقی نظامی:

موسیقی رزمی یا موسیقی نظامی یک ژانر خاص از موسیقی است که برای استفاده در تنظیمات نظامی توسط سربازان نوازنده استفاده می‌شود. مارش‌های نظامی یا جنگی عمدتاً مترهایی دو ضربی یا جهارضربی دارند که برای حفظ روحیه‌ی محکم و یکپارچه‌‌ی سربازان استفاده می‌شود. در موسیقی نظامی، سازهای بادی-برنجی نقشی کلیدی در القای این روحیه ایفا می‌کنند.

سلفژ یا سرایش:

مهم‌ترین عاملی که معنای اعم، پایه و اساس جدی در آموزش موسیقی به‌ کار می‌رود، سلفژ است که از دو قسمت عمده تشکیل می‌شود : 1. قسمت عملی 2. قسمت نظری(علمی)

قسمت عملی شامل خواندن و تلفظ نت‌ها به شکل آوازی و به شکل وزن‌خوانی و قسمت نظری شامل شناخت کلیه‌ی علامت‌‌ها و قواعدی است که در طی قرون متمادی به منظرو اجرای هر چه دقیق‌تر موسیقی به تدریج ابداع شده و تکامل یافته‌اند.

 هارمونی:

جنبه‌ای از موسیقی که برهم‌زمانی‌های نت ها، فاصله‌ها و آکوردهای حاصل از آن‌ها نظارت دارد و به کمکش می‌توان به توالی درست آکورد ها دست یافت.

پرده:

مسافت میان دو صدا را که معادل دو نیم‌پرده است تمام‌پرده می‌نامند. از آنجا که در یک اکتاو دوازده نیم‌پرده وجود دارد ، پس تعداد تمام‌پرده ها در آن شش تا است.

نیم پرده:

نیم پرده به منزله‌ی کمترین فاصله ی ممکن (از نظر ارتفاعی) در کوک تعدیل شده‌ی دوازده‌صدایی است.

سر کلید:

علائم آلتراسیونی که کنار کلید (سمت راست آن) گذاشته می‌شوند علائم کلیدی نام دارند.

علائم کلیدی یا سرکلید برای تمام اکتاوهای ردیف صدایی (تا زمانی که علائم جدیدی وارد نشده‌اند) معتبرند.

کلید باس یا کلید فا:

کلید باس یا فا روی خط چهارم حامل قرار می‌گیرد و نت فای اکتاو کوچک (در سیستم اکتاوی) را تعیین می‌کند.

ماژور و مینور:

گام هایی هستند که از ترکیب فواصل مختلفی بوجود می‌آیند.

این ترکیبات مختلف، میتواند احساس مشخصی در شونده ایجاد کند و حسی مانند کوچکی و بزرگی را القا کند.

گامی که حس بزرگی را القا میکند ماژور و گامی که حس کوچکی را القا میکند را مینور می‌گویند.

اما برای تعریف دقیق‌، میتوانیم به تعاریف زیر استناد کنیم:

مدی که در آن روی تنیک یک تریاد ماژور بوجود می‌آید مد ماژور نامیده می‌شود.

مدی که در آن روی تنیک یک تریاد مینور بوجود می‌آید، مد مینور یا مینور نامیده می‌شود.

مونوتن:

به معنای تک‌صدایی است که در بافت منوفونی ، با ملودی‌هایی بدون همراهی پدید آمده است.

تمبر:

تمبر، طنین یا رن یکی از کیفیات صوتی است که به ترکیبات صدا یا هارمونیک ها بستگی دارد.عامل تفاوت صدای یک شخص از شخصی دیگر ، صدای یک ساز از سازی دیگر و الی آخر است.

کرشندو:

از اصطلاحات مربوط به داینامیک صدایی می‌باشد و معنای آن به تدریج قوی کردن صداها است.

دیکرشندو:

از اصطلاحات مربوط به داینامیک صدایی می‌باشد و معنای آن به تدریج ضعیف کردن صداها است.

داون بیت:

به ضرب اول هر میزان گفته می‌شود که دارای بیشترین تأکید نسبت به سایر ضرب ها می‌باشد.

مدراتو (Moderato):

از اصطلاحات مربوط به تمپو می‌باشد؛ در بخش تمپوهای معتدل (متوسط) به معنای “معتدل”.

آندانته (Andante):

از اصطلاحات مربوط به تمپو می‌باشد؛ در بخش تمپو‌های معتدل (متوسط) به معنای “بدون عجله”.

استاکاتو (Staccato):

یا صدای مقطع : اگر نقطه ای در بالا یا زیر نت قرار گیرد، معمولاً نصف ارزش زمانی آن نت اجرا، و بقیه‌ی آن تبدیل به سکوت می‌شود. این نوع اجرا که حالتی تأکیدی دارد را مقطع می‌نامند.

پیتزیکاتو:

یکی از تکنيک‌های توليد صدا در سازهای زهی، کندن يا زخمه زدن با انگشت روی سيم است که پيتزيکاتو ناميده میشود و کاربرد زيادی دارد. نوازنده ویولن يا ويولا انگشت شصت خود را برگوشه‌ی محل انگشت‌گذاری میگذارد و با انگشت اشاره يا ساير انگشت‌ها سیم را میکَنَد. گاه ممکن است نوازنده با انگشت شصت، سيم را بکَنَد که در این صورت این عمل را با حرف D مشخص میکنند. نوازنده‌ی ویولنسل یا کنترباس به راحتی با انگشت اشاره بدون تکیه‌ی شصت، سیم را میکَنَد (بعضی نوازندگان ويولن وويولا، نيز اين روش را دراجرای پيتزيکاتو بکار میگيرند).

ریف:

از واژه‌ی refrain گرفته شده که چیزی است تکرار شونده در طول قطعه که به آن بازگشت می‌کنند. این واژه عموماً در سبک های جاز، راک و بلوز کاربرد دارد و غالبا الگوی ریتمیک تکرار شونده‌ای است که توسط ساز‌های تک‌نواز یا ریتمیک نواخته می‌شود.

سکانس:

از واژه ی لاتینی sequential به معنای “آنچه در پی می‌آید”؛ رسته‌ای از سرودهای لاتینی که در موسیقی مذهبی کلیسایی، پس از آله‌لویا یا هاله‌لویا خوانده می‌شد.

آگمنت:

آکورد آگمنت یا افزوده تریادی است که از روی هم قرارگرفتن دو فاصله ی سوم بزرگ تشکیل می‌شود و در اغلب موارد آکوردی ناپایدار محسوب می‌شود.

منابع :

تئوری مقدماتی موسیقی / اسپاسبین / ترجمه‌ی مسعود ابراهیمی

تئوری موسیقی / مبانی موسیقی نظری/ مصطفی کمال پورتراب

هارمونی/ والتر پیستون/ ترجمه‌‌ی سیاوش بیضایی

تاریخ موسیقی غرب/پیتر برک هولدر و دیگران/ترجمه‌ی کامران غبرایی

شناخت ساز‌های ارکستر سمفونیک 1 / کتب هنرستان موسیقی

فصلنامه‌ی ماهور شماره‌ی 22/ بنیاد‌های نظری موسیقی کلاسیک ایران/ هومان‌ اسعدی

و منابع دیگر …

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

جستجو کردن